با توجه به نقش كهن الگويي سيمرغ در ميان صاحبان قلم و هنر، شاهد حضور پر رنگ سيمرغ در متون كلاسيك فارسي در كاركردهـاي مختلفـي اعـم از اسطوره اي، حماسي، فلسفي، عرفاني و... هستیم. از اين ميان در دورههاي نخستين، اين موجود متشكّل از هيئت پرندگان، انسان، خدايان، فرشتگان و... چکیده کامل
با توجه به نقش كهن الگويي سيمرغ در ميان صاحبان قلم و هنر، شاهد حضور پر رنگ سيمرغ در متون كلاسيك فارسي در كاركردهـاي مختلفـي اعـم از اسطوره اي، حماسي، فلسفي، عرفاني و... هستیم. از اين ميان در دورههاي نخستين، اين موجود متشكّل از هيئت پرندگان، انسان، خدايان، فرشتگان و... است كه به دليل تأثيري كه از حضور اسطوره میگیرد، شكل ها، ويژگيها و كاركردهاي مختلفي دارد. حال آنكه در دنياي معاصر، سيمرغ ديگر موجودي عجيب و پيچيده نيست، بلكه چه در حوزة ادبيات و چه ساير هنرهـا، تنهـا پرنده اي است پر نقش و نگار. اين موضوع نشان می دهد که سيمرغ در دورۀ گذار تاريخي به دنياي هنر و ادبيات معاصر، از تجرّد به عينيّت رسيده است و در حوزۀ شعر معاصر نيز به جاي پيشرفت و يا حداقل توقف در کارکردهای فاخر پيشين، از مقام نخستين خود نيز تنزّل نموده است.
پرونده مقاله
تقسیم بندی نویسندگان و آثارشان بر اساس جغرافیای مکانی و زادگاه آنان فقط زمانی پسندیده و درست است که ویژگیهای مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد، وگرنه نام گذاری سبک و مکتب بر آثار گروهی از نویسندگان با تکیة صرف بر تعلّق اقلیمیشان به یک منطقه، امری بی معنا خواهد بو چکیده کامل
تقسیم بندی نویسندگان و آثارشان بر اساس جغرافیای مکانی و زادگاه آنان فقط زمانی پسندیده و درست است که ویژگیهای مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد، وگرنه نام گذاری سبک و مکتب بر آثار گروهی از نویسندگان با تکیة صرف بر تعلّق اقلیمیشان به یک منطقه، امری بی معنا خواهد بود و نویسنده اعتقادی به آن ندارد. داستانهای اقلیمی، داستانهایی هستند دارای مشخّصههای مشترک و هماهنگ و در پیوند با یک اقلیم خاص و نیز متناسب با خاستگاه نویسندگان آنها و تأثیری که از آن محیط اقلیمی خاص پذیرفتهاند. همین گونه تأثرها از محیط اقلیمی و بازتاب آن در داستانهاست که سبب اشتراک میان آثار چند نویسندة هم اقلیم با یکدیگر و در عین حال تمایز با آثار دیگر نویسندگان اقلیمی سایر اقلیمها میشود. در این مقاله، نویسنده پس از بیان سابقة مکتببندیهای متعدد در داستاننویسی معاصر ایران و نقد آنها، به ارائة یک تقسیمبندی تازه، دقیق و روشمند از داستاننویسی اقلیمی، بر اساس معیارهای مشخص و شناخته شده میپردازد و بر این اساس، پنج حوزه یا شاخة داستاننویسی اقلیمی شمال، جنوب، خراسان، غرب (کرمانشاه) و آذربایجان را در ادبیات داستانی معاصر ایران- از مشروطه تا انقلاب اسلامی- مشخص میکند.
پرونده مقاله
گونههای ادبی از لحاظ محتوا به ادب حماسی، غنایی، تعلیمی و نمایشی دستهبندی شده است. این گونهها با یکدیگر تداخل دارند. به دیگر سخن، یک اثر غنایی ممکن است دارای بخشهای حماسی باشد و در یک اثر حماسی میتوان نشانههایی از شعر تعلیمی یا غنایی دید. که حضور عناصری از یک گونۀ چکیده کامل
گونههای ادبی از لحاظ محتوا به ادب حماسی، غنایی، تعلیمی و نمایشی دستهبندی شده است. این گونهها با یکدیگر تداخل دارند. به دیگر سخن، یک اثر غنایی ممکن است دارای بخشهای حماسی باشد و در یک اثر حماسی میتوان نشانههایی از شعر تعلیمی یا غنایی دید. که حضور عناصری از یک گونۀ ادبی در گونهای دیگر، گاه موجب تنوع و افزایش جذابیت اثر است و گاهی گسیختگی لحن و زبان اثر را سبب میشود.
بهمننامـه (ق 5-6) اثر ایرانشاه بن ابیالخیر یکی از منظومـههای حماسـی است که تهی از جنبههای غنایـی نیست. در این مقاله، بررسی موضوعات غنایی و هماهنگی یا عدم تناسب آنها با متن حماسی مدّ نظر بوده است؛ زیرا دو گونۀ ادب حماسی و ادب غنایی با یگدیگر تفاوت دارند. در این مقاله موضوعات غنایی موجود در این منظومه، استخراج و دستهبندی شده که حاصل آن شناسایی دوازده موضوع غنایـی از جمله: اعتذار، سوگند، نیایش، مرثیه، مدح، شکواییه، مفاخره، هجـو و ... است. در این موضوعـات غنایی، لحن حماسی و قدمت زبـان رعایت شده است. حضور موضوع غنایـی موجب گسست در لحن حماسی نبوده و این اثر دارای وحدت لحن است.
پرونده مقاله
هدف این مقاله نشان دادن تأثیر حکمتهای خسروانی و اندیشههای ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمینماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. اين مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمتهای ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش چکیده کامل
هدف این مقاله نشان دادن تأثیر حکمتهای خسروانی و اندیشههای ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمینماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. اين مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمتهای ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مولّدی (غیر عربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینههای تاريخي برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی ده ها نمونه از این امثال که در ایرانی بودن آنها تردیدی وجود ندارد، راه را برای پژوهشهای بعدی هموار کردهایم. به علاوه، برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی و عربی نقل کرده ، به امثال و حکم دهخدا ارجاع داده ایم. در مواردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداخته ایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشه های ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان محققان حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، چنانکه باید شناخته نشده است.
پرونده مقاله
در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای که بهعنوان مثال در بررسی آراي شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم.
گفتمان، مجموعه چکیده کامل
در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای که بهعنوان مثال در بررسی آراي شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم.
گفتمان، مجموعه ای از گزاره هاست که در یک بازۀ زمانی، به طور منسجم دربارۀ موضوعی خاص بیان می شوند و زبان را در آن زمینه تجهیز می کنند. در تبارشناسی که مهم ترین رویکرد روش شناختی میشل فوکو در تحلیل گفتمان است، با بازگشت به سرچشمه های شکل گیری و طبیعی سازی گفتمان، بسیاری از رویکردها و گزاره ها، ساخت شکنی، تحلیل و آسیب شناسی می شوند. مقالۀ حاضر نیز بر آن است که با بررسی، طبقه بندی، تحلیل انتقادی و آسیب شناسی رویکردهای انتقادی پنج تن از معرو ف ترین روشنگران ایرانی در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی)، زمینه های شکل گیری و طبیعی سازی بسیاری از انتقادها به شعر کهن فارسی را نشان دهد. در این مقاله از روش توصیفیـ تحلیلی با رویکرد انتقادی استفاده شده است.
براساس یافته های این پژوهش، روشنگران ایرانی با معیار اثبات گرایی علمی، تقلیل ادبیات به کارکرد سیاسیـ اجتماعی، علمی و مادی، نگاه اثباتی به زبان و توجه به رسانگی زبان ادبی برای اطلاع رسانی، آموزش و تبلیغ، تعمیم معیارهای علوم تجربی و زیست شناختی به عناصر ادبی و... به نقد شعر کهن فارسی پرداختند و انتقادهای خود را در چهارچوب مفاهیمی چون برجسته نمایی، حاشیه رانی، تقابل، کلشیه سازی، سوء تشخیص و... طبیعی سازی کردند.
پرونده مقاله
این مقاله به بررسي هويت فرهنگي ايران در قالب اشعار حافظ ميپردازد و درصدد اثبات اين مطلب است كه حافظ به تقابلهای فرهنگی و نمودهای آن در زبان و عصر خود، توجه ويژهاي داشته است. ترکیباتی چون پیر مغان، جام جم، مانویت و شادی و مضامین برگرفته از شاهنامه، چون ننگ و نام و... چکیده کامل
این مقاله به بررسي هويت فرهنگي ايران در قالب اشعار حافظ ميپردازد و درصدد اثبات اين مطلب است كه حافظ به تقابلهای فرهنگی و نمودهای آن در زبان و عصر خود، توجه ويژهاي داشته است. ترکیباتی چون پیر مغان، جام جم، مانویت و شادی و مضامین برگرفته از شاهنامه، چون ننگ و نام و... ریشه-های تاریخی و اسطوره ای اين اشعار را در ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام نشان ميدهد. سپس به بررسي جلوه ها و نشانه های فرهنگ ایرانی اسلامی در شعر حافظ میپردازيم و با تحلیل بیت های دارای این نشانه ها، تلاش حافظ را در پیوند ميان این مفاهیم با هویت ایرانی-اسلامی که موجب استحکام مرزهای جغرافیایی تازه ای در میان مردم ایران شده است، بيان ميكنيم.
پرونده مقاله
طي چند دهه اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمیگیرد. زبان، برجستهترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير چکیده کامل
طي چند دهه اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمیگیرد. زبان، برجستهترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير در فرم و محتوای زبان اثر ادبي، نشاندهندۀ دگرگوني در نگرش خالق اثر نسبت به جهان پيرامون خويش و انسان است. بنابراين آنچه مهم مينمايد، بررسي تأثیراتی است كه فلسفۀ ادبیات پسامدرن براي زبان رمان ایرانی ايجاد كرده است؛ زیرا مقولۀ زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن، در فلسفۀ ادبیات پسامدرن جایگاهی محوری دارد، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی میشناسند. این مقاله ضمن تحلیل الگوهای زبانی در رمان پسامدرنیستی ایران، چگونگی به کارگیری عناصر زبانی این رمانها را با نگاهی انتقادی تبیین ميكند. برای کشف تمهیدات زبانی سبکساز در این مقاله، عناصر زبانی این آثار با الهام از رویکرد سبکشناسی لایهای در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی، شناسایی و دستهبندی شدند و امکانات زبان متن در هر لایه توصیف و نشان داده شد و اینکه هر یک از این خصوصیات زبانی در لایۀ مورد نظر، چه امکاناتی را در جهت بازتولید نگرش پسامدرن یا دوری از آن در جهان داستاني این رمانها انجام میدهد. پس از بررسی زبان این آثار مشخص شد در سطح آوایی مشخصه سبکی متمایزی ندارند و در سطح واژگانی، در هر دو حوزه کلی زبان در مفهوم کاربرد ادبی و محاوره ای گام برمی دارند و همچنین دارای انسجام دستوری نیز هستند.
پرونده مقاله
از نخستین اظهارنظرهای «آخوندزاده» تا مقدمه «جمالزاده» بر کتاب «یکی بود یکی نبود»، یعنی در یک دورۀ تقریباً پنجاهساله، با مجموعۀ معدودی از گفتارهای پراکنده دربارۀ داستان و رمان مواجهیم، که تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. این گفتارهای پراکنده را میتوان نخستین چکیده کامل
از نخستین اظهارنظرهای «آخوندزاده» تا مقدمه «جمالزاده» بر کتاب «یکی بود یکی نبود»، یعنی در یک دورۀ تقریباً پنجاهساله، با مجموعۀ معدودی از گفتارهای پراکنده دربارۀ داستان و رمان مواجهیم، که تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. این گفتارهای پراکنده را میتوان نخستین مانیفست-های ادبی دربارۀ داستان و رمان به شمار آورد. در این نقد و نظرها، مباحثی یافت میشود که میتوان آن را به عنوان نقاط مشترک نویسندگان و منتقدان این عصر به حساب آورد. اخلاقگرایی، واقعگرایی و سودبخشی رمان، سه فصل مشترک تمام این پاره گفتارهاست. شرایط تاریخی و تحولات اجتماعی عصر مشروطه، فضایی را مهیا ساخته بود که در آن تنها ادبیات متعهد میتوانست به حیات خود ادامه دهد. نخستین رمانها و نخستین نقد و نظریههای رمان در ایران، در چنین شرایطی شکل گرفت و به ناگزیر هدفمندی داستان و رمان در اولویت قرار گرفت. از همینرو در این مقاله بر آنیم تا نخستین نقد و نظرها دربارۀ داستان و رمان در ایران را با تکیه بر دیدگاههای زیباییشناسانۀ هگل تفسیر و تحلیل کنیم. هگل و هگلیها، محتوای ادبی را مهمتر از فرم ادبی می-دانستند و بر هدفمندی و سودبخشی رمان تکیه داشتند. در پژوهش حاضر مشخص شد که نخستین نقدها در ایران، تا حد زیادی با زیباییشناسی هگلی انطباق دارد.
پرونده مقاله
شخصیتهای ریزه از شخصیتهای ویژه و دوستداشتنی در افسانههای عامیانة جهان بهشمار میآیند. آنان کودکان بسیار کوچک یا ریزیاند که ریشة نباتی و یا انسانی دارند و در خانوادههایی که در حسرت فرزند بودهاند پا به دنیا میگذارند، مانند نخودی در افسانههای عامیانة ایرانی. این چکیده کامل
شخصیتهای ریزه از شخصیتهای ویژه و دوستداشتنی در افسانههای عامیانة جهان بهشمار میآیند. آنان کودکان بسیار کوچک یا ریزیاند که ریشة نباتی و یا انسانی دارند و در خانوادههایی که در حسرت فرزند بودهاند پا به دنیا میگذارند، مانند نخودی در افسانههای عامیانة ایرانی. این شخصیتها نه تنها در قصههای سرزمین ما بلکه در افسانههای سایر ملل نیز به چشم میخورند و قابل تأمل و مطالعهاند. به این سبب این پژوهش به بررسی و تحلیل شخصیتهای ریزه، تطبیق آنها با یکدیگر و شناخت ویژگی آنها میپردازد. برای پژوهش در این زمینه افسانههای عامیانة ایران، گردآوریشدة فضلالله مهتدی (صبحی) چون نخودو، جستیک نخودی و نخودی و دیو مورد نظر بوده است. همچنین از افسانههای عامیانة آلمانی نوشتة برادران گریم مانند تام بندانگشتی، شستی و بندانگشتی و از افسانههای ژاپنی نوشتة فلورانس ساکاده و شوگو هیراتا نظیر پسر هلو، فینگیلی و نیموجبی استفاده شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی به دنبال تبیین شباهتها و تفاوتهای شخصیتهای ریزه در افسانههای عامیانة ایران و جهان است. این شباهتها را میتوان در منشأ نباتی داشتن بیشتر این شخصیتها و ویژگیهای اخلاقی آنها از قبیل حسّ اعتماد به نفس، مسئولیتپذیری، شجاعت، هوش و ذکاوت، عدالتخواهی، ظلمستیزی و... یافت. تفاوتهای اندکی نیز در نوع تولّد آنان، نحوة رسیدن به اهداف و... قابل تأمل است.
پرونده مقاله
در ایران معاصر، گاهی رابطۀ میان هویتهای قومی و هویت ایرانی در مرز میان همسویی، تضاد، تنازع و گسست بوده است. روایتهای سیاسی و اجتماعی از مسئله هویت ایرانی و عناصر آن، در تضعیف یا تقویت این رابطه اثرگذار است. از سه روایت ملتگرا، مدرن و پست مدرن و تاریخی، تنها روایت تار چکیده کامل
در ایران معاصر، گاهی رابطۀ میان هویتهای قومی و هویت ایرانی در مرز میان همسویی، تضاد، تنازع و گسست بوده است. روایتهای سیاسی و اجتماعی از مسئله هویت ایرانی و عناصر آن، در تضعیف یا تقویت این رابطه اثرگذار است. از سه روایت ملتگرا، مدرن و پست مدرن و تاریخی، تنها روایت تاریخی است که با پرهیز از افراط و تفریط در تبیین مسئله، به تحکیم و پیوستگی حداکثری ایران و ایرانیان توجه دارد. ابراهیم یونسی، فعال سیاسی، مترجم و نویسنده کردتبار ایرانی، صاحب آثار متعددی به زبان فارسی است. برخی از آنچه او ترجمه کرده دربارۀ تاریخ فرهنگی و سیاسی کردها و وقایع سیاسی معاصر است. همچنین از او رمانهایی نیز با زمینۀ اقلیمی منتشر شده است. او در مقدمه یا پاورقی اغلب ترجمهها به نسبت میان کردها و ایران توجه دارد و به گونهای هویتاندیشانه میان کردها و ایران رابطهای همسو و همجهت برقرار میکند و نظر نویسندگانی را که قائل به تمایز و جدایی میان هویت قومی و هویت ایرانی هستند یا بخشی از عناصر هویت قومی را در جهت تضعیف هویت ایرانی برجسته کردهاند، نقد میکند. او به ویژه متوجه نقش و کارکرد هویتساز زبان کردی و زبان فارسی است. بنابراین، به رغم وابستگی سیاسیِ ابتدایی خود یا خلاف آنچه برخی احزاب سیاسی در نظر دارند، میان زبان کردی و زبان فارسی قائل به رابطهای همسو است. از اینرو زبان فارسی را برای نوشتن به کار میگیرد و سعی میکند با کاربست فراوان واژگان و آنچه داشتههای دانشی و زبانی کردی است، بر غنای زبان فارسی و گنجینۀ لغوی و فرهنگی آن در آثارش بیفزاید. در این مقاله با تحلیل مقدمههای ترجمهها و توجه به مسائل زبانی داستانها به این وجه هویتاندیشانۀ ابراهیم یونسی پرداخته شده است.
پرونده مقاله